به گزارش راهبرد معاصر روزنامه شرق با محمد عطریانفر، فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگویی داشته است که مهمترین بخشهای آن در ادامه آمده است.
من از منتقدان تحصن مجلس ششم هستم
- موضوع احراز صلاحیت نامزدها چه در ریاستجمهوری و چه در مجلس، موضوعی است که در قانون اساسی به آن اشاراتی کلی شده است و پارلمان را موظف میکند که قوانین موضوعه را در ابعاد جامع و مانع تدوین کند که بر این مبنا قانون انتخابات ریاستجمهوری و مجلس تحقق پیدا کرده است.
- در قانون انتخابات مجلس اشاره شده که صلاحیت نامزدهای نمایندگی مجلس را هیئتهای اجرائی بررسی میکنند و بهعنوان پشتوانه اطلاعاتی مراکز استعلامی را موظف کرده که هیئتهای اجرائی را پشتیبانی کنند. این سه حوزه یکی بحث احوال اربعه نامزدهاست که از طریق سازمان ثبت احوال استعلام آن صورت میگیرد، دوم موضوع بررسی احتمالی محرومیت از حقوق اجتماعی و سوم استعلام قضائی است. بر پایه این سه شرط انتخابات اولیه انجام میشود و یک نهاد نظارتی نیز تعیین و اجازه داده شده تا چنانچه هیئتهای اجرائی در تأیید صلاحیتها اشکال غیرواقع و خلاف قانون و مقررات ایجاد کرده باشند، آن نامزد حق داشته باشد به هیئتهای نظارت شکایت کند.
- مجلس مهمترین نهادی است که باید به قانون پایبند باشد. این ابستراکسیونکردنهایی که البته تجربههایی هم در دموکراسی دارد، در شرایطی که مجلس با اقتدار کافی و با اکثریت نیرومندی از جریان چپ مقدرات نهاد قانونگذاری را در دست دارد، معنا ندارد. این حرکت در پارلمان، معمولا از اهرمهایی است که اقلیت مجلس از آن برای اینکه بخشی از حقوق خود را که احتمال پایمالشدن آن را میدهند، استفاده میکنند و با این روش پارلمان را از اکثریت میاندازند تا از این طریق بتوانند حرفشان را به کرسی بنشانند؛ درحالیکه مجلس ششم بینیاز از این رویکرد بود؛ من از منتقدان آن تحصن هستم.
- مشکل مجلس با بیرون از مجلس بود و میخواست با این ابزار اهداف خود را پیش ببرد که به نظر من منطق روشنی نداشت و پیامی که رهبری به شکلهای غیرمستقیم به آنها منتقل میکردند، این بود که نهادی که خود در تدوین و تصویب قانون دست برتر دارد، چگونه از این روشها استفاده میکند؟
- این روش ناموجه آسیبی جدی به تفکر چپ سیاسی زد و دو حادثه تلخ را به وجود آورد؛ اول اینکه کسانی که با آن تحصن همراهی کردند، محل تردید شورای نگهبان قرار گرفتند. شورا که ابزار استصواب را داشت، کافی بود این اتفاق را نیز به آن اضافه کنیم. صلاحیتهای افرادی هم که در درون دولت با این تحصن همراه شدند، در دستگاه امنیتی محل تردید قرار گرفت. از این جهت باید آن عرضه را به لحاظ تاریخی یک بار دیگر مرور کنیم و ببینیم اشکالات دوستان چه بود تا دوباره دچار این سوءتفاهمها در مقیاس ملی نشویم.
نباید انتخابات 98 راتحریم میکردیم/ اصلاحطلبان فرصت را از دست دادند
- دوستان افراطی که انتخابات را تحریم کرده و شرکت نکردند، کافی است خروجی حاصل از تحریم و انفعال خود در سال 98 را با سال 94 مقایسه کنند؛ در همان زمان هم ردصلاحیتها به همین گستردگی وجود داشت.
- مگر سال 98 نسبت به سال 94 چه تفاوت و شرایط جدیدی در صحنه سیاسی کشور حاکم شده بود که آقایان دست از همراهی برداشتند و انگیزه و میل مشارکت فعال را از نیروهای خودی گرفتند و با این انفعال، جماعت دیگری به مجلس رفتند که امروز میفهمیم چقدر ضرر کردیم و یک اقلیت کارآمد که بتواند مقابل اکثریت راست در مجلس بایستد، وجود ندارد و ما به دست خود این فرصت را از اصلاحات گرفتیم.
- اگر این موقعیت را از خود دریغ نکرده بودیم، شاید مشارکت بهتری شکل میگرفت و امکان دستیابی برای ریاست مجلس را هم به دست میآوردیم؛ چون رقیب نیرومندی نداشتیم و آقای قالیباف هم سابقه کار با مجلس را در کارنامه خود نداشت؛ درحالیکه اصلاحطلبان میتوانستند رقابت خوبی با او داشته باشند.
کاندیدای توانمند اصلاحطلبان ردصلاحیت نخواهد شد
- ما یک سرزمین مشترک داریم که بههرصورت نهادهای نظارتی هم در آن وجود دارد. اگر در روند فعالیتهای قانونی بخواهیم کرسیهای قدرت را از آن خود کنیم، باید واقعیت مماشات و گفتوگو را بهعنوان امر واقع و روی زمین که رقیب یا گروههای مرجع حقوقی چندان هم نظر مثبتی به اندیشه چپ ندارند را بپذیریم.
- در دقیقه90 نمیشود مذاکره و جبران مافات کرد. اگر واقعا چنین توصیهای به دوستان اصلاحطلب داشته باشیم که بخواهند آینده را بهتر از گذشته رقم بزنند، باید بنای انتخابات1404 را از الان بچینند و فرصتها را غنیمت بشمرند. اینکه ما دو سال اخیر را بدون هیچگونه عمل سیاسی به بطالت گذراندیم و به سمت نهادهای مرجع نرفتیم و فرصت را از دست دادیم و الان بخواهیم در دقیقه90 فقط حرف بزنیم، هیچ برونرفت مؤثری صورت نخواهد گرفت.
- اگر اصلاحطلبان با یک کاندیدای توانمند و موجه و کسی وارد شوند که جامعه نسبت به آن شناخت کافی داشته باشد و رأی منفی او حداقلی باشد و بتواند نماد اجماع همه نخبگان سیاسی اصلاحطلب باشد و بتواند اعتماد رهبری برای حضور در انتخابات را جلب کند، یک انتخابات قطبی و دارای پیام شکل میگیرد. به نظر من چنین چهرهای ردصلاحیت نخواهد شد. این مسئله را در گذشته در مشی رهبری دیدهایم که ایشان قائل به این هستند که این دو گروه سیاسی اصیل در انقلاب باید حضور سیاسی داشته باشند.
- عرصه سیاست عرصه ممکنات است و باید متکی بر گمانهزنی درست، کارها را سامان دهیم؛ اینکه اینطور فکر کنیم که یک نفر را انتخاب کردیم و اگر ردصلاحیت شد چه کنیم، البته به لحاظ ذهن ریاضی باید احتمال را داد اما نباید روی این احتمال ضعیف تمرکز کرد. اگر بر اساس درک درست به این رسیدیم که یک شخصیت ممتاز را معرفی کنیم، باید امیدواری کامل داشته باشیم که صلاحیتش مورد تأیید قرار خواهد گرفت.
ظریف، جهانگیری و پزشکیان میتوانند کاندیدای نهایی اصلاحطلبان باشند
در بخش پایانی این گفتوگو عریانفر در پاسخ به این سوال که «اکنون دو ماه به انتخابات مانده است و توقعی هم نیست که نامزد نهایی اصلاحطلبان اعلام شود اما پیرو صحبتی که عنوان کردید که باید یک کاندیدای تماما اصلاحطلب، مورد قبول رهبری و شورای نگهبان و با مقبولیت میان نخبگان سیاسی معرفی شود، سه مثال بزنید که در میان اصلاحطلبان این خصوصیات را داشته باشند؟» میگوید: ظریف، جهانگیری، پزشکیان که اجماع نخبگانی روی این افراد بعید نیست.
وی همچنین در واکنش به این سوال که مگر آقای ظریف اصلاحطلب است؟ تصریح میکند: بله، اصلاحطلبی مهری بر پیشانی افراد نیست. عملکرد آنها را که نگاه میکنیم با ظرفیتهای اصلاحطلبی سازگاری تاموتمام دارد./فارس